تلخک

تلخک کانال ایتایی

مازراتی=پتو

کیا از مسائل فنی مازراتی اطلاع دارن؟???? ????









چند وقته که وقتی زیاد گاز میدم، پام از پتو میزنه بیرون????????

رفیقشه

پلیس جلومو گرفت میگه این خانوم بدحجاب چه نسبتی با شما دارن؟



حالا هی میخوام بهش بگم این پدرام رفیقمه
خنده نمیذاره که 

زندگی همین الان است

از بزرگی پرسیدند: شگفت انگیز ترین رفتار انسان چیست؟

پاسخ داد: از کودکى خسته مى شود ،براى بزرگ شدن عجله مى کند و سپس دلتنگ دوران کودکى خود مى شود .

ابتدا براى کسب مال و ثروت از سلامتى خود مایه مى گذارد سپس براى باز پس گرفتن سلامتى از دست رفته پول خود را خرج مى کند.

طورى زندگى مى کند که انگار هرگز نخواهد مرد، و بعد طورى مى میرد که انگار هرگز زندگى نکرده است .
انقدر به آینده فکر مى کند که متوجه از ۵دست رفتن امروز خود نیست، در حالى که زندگى گذشته یا آینده نیست، زندگى همین حالاست.

 

خاطره ملت 2 (زن می خواد)

ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺧﻮﻧﻪ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﭼﺎﯾﯽ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﯾﻢ ﺩﺍﺩﺍﺷﺶ ﺷﻮﻧﺰﺩﻩ ﺳﺎﻟﺸﻪ ﯾﻬﻮ ﺩﺭﺍﻭﻣﺪ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﮔﻒ: ﻣﻦ ﻣﯿﺨﺎﻡ ﺯﻥ ﺑﮕﯿﺮﻡ:/ 
ﺩﻭﺳﺘﻢ (ﺧﻮﺍﻫﺮﺵ) :ﻻ‌ﺑﺪ ﻋﻤﻪ ﯼ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﻟﻘﻤﻪ ﺑﮕﯿﺮ ﺑﺒﺮﻡ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻧﻪ؟ ﺗﻮ ﺩﻫﻨﺖ ﺍﺯ ﺷﯿﺮ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻮﯼ ﺳﺮﻻ‌ﮎ ﻣﯿﺪﻩ*-*
ﺑﺎﺑﺎﺵ: ﺑﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻣﻦ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﺩﺍﺭﯾﻦ:| ؟
ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ: ﺍﯾﺸﺸﺶ ﺑﺨﺎﺗﺮ ﺍﻭﻥ ﺧﻮﺍﻫﺮﺕ ﺳﺮ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﻦ ﺩﺍﺩ ﻧﺰﻧﺎ
ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺩﻭﺳﺘﻢ :ﺑﻬﺮﺣﺎﻝ ﻣﻦ ﺯﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ^-^
ﻣﻨﻮ ﺩﻭﺳﺘﻢ : ﺧﻔﻪ ﺧﻮﻥ ﺑﮕﯿﺮ ﺩﻭ ﺩﯾﻘﻪ:/
ﺑﺎﺑﺎﺵ: ﻣﺎﺷﺎﻻ‌ ﺑﭽﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﺮﺩﻡ:|
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺩﻭﺳﺘﻢ (ﭘﺸﻪ ﮐﺶ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻓﯿﺮﻭﺯﻩ ﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﺍﺿﻄﺮﺍﺭﯼ ﻗﺮﺽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ‌ ﻣﯽ ﺍﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻓﻨﻮﻥ ﺧﺪﺍﺑﯿﺎﻣﺮﺯ ﺑﺮﻭﺳﻠﯽ ﻏﻮﺩﺍﺍﺍﺍ ﮔﻮﯾﺎﻥ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻣﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﯿﺶ ﺗﯿﮑﻪ ﻧﺎﻣﺴﺎﻭﯼ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺭﯾﻠﮑﺲ ﺗﺮﯾﻦ ﺣﺎﻟﺖ ﻣﻤﮑﻦ ﭼﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺳﺮ ﻣﯿﮑﺸﺪ*-*)
ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﻭﻥ ﺗﯿﮑﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﻫﻦ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ: ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯﻡ ﺯﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ+-+ 
ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻊ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺎ ﭘﺮﺗﺎﺏ ﭘﺸﻪ ﮐﺶ ﺧﻔﻪ ﺧﻮﻥ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ*-*

خاطره ملت 1 ( می خوان معتادش کنن)

سلام. در دوران عقد یه سفر با خانواده نامزدم رفتیم شهرشون کرمان. بعد از دیدن ارگ، کویر، مسجد، آبشار و چیزهای دیگه شب برای شام دعوت شدیم خونه یکی از فامیل های دورشون. (به خاطر دیدن منِ داماد ^ا^) توی مسیر خونه فامیل شون من سر درد شدید گرفته بودم. هر چی قرص و خوراکی دادن فایده ای نداشت. توی خونه فامیل شون در حین پذیرایی، جام رو عوض کردم نشستم پیش پدر نامزدم. روی مبل دو نفره زیر پنجره باز. پدر نامزدم پرسید سر دردت خوب شد؟ گفتم نه. خیلی درد داره. بعد یه لبخندی زد و گفت یه نفس عمیق بکش، زودی خوب میشه! :0 من موندم شوخی می کنن یا نه. اصرارشون هم شکم رو بیشتر کرد. یه نفس کوچیک کشیدم. دیدم یه بویی می آد! پرسیدم این بوی چیه؟ گفتن تریاکه!!!!! فامیلشون گفت بله ... ببخشید دیگه ... این همسایه طبقه پایین، خانمش رفته مراسم پاتختی ... دیگه رفقا جمع شدن و ...
من: 0_0
پدر نامزدم :))))) تأکید داشتن قشنگ عمیق نفس بکش ... بذار کامل بره توی ریه هات. سر درد که هیچی تمام مرضات رو برطرف می کنه.
فکر می کنین می خواستن معتادش کنن آیا؟!

قلی

حکومت نظامی بوده به قلی میگن از ساعت ۹ به بعد هر کسی رو تو خیابون دیدی با تیر بزن.

ساعت ۷ یه نفرو با تیر می زنه
میگن: اینو چرا زدی؟



میگه: یه آدرس دستش بود تا یازده هم پیداش نمی‌کرد!!:

ماجراهای من و نی نی! (#۳)

این داستان:

هر چیزی یه طعمی داره!😎

 

طبق آخرین آمار به دست آمده از موسسه تحقیقاتی نی نی ها، هر چیزی یک طعمی دارد و بدون مزه کردن آن چیز صرفه نظر از اینکه چیست، نمی توان به طعم واقعی آن پی برد! 🤔

از آن جهت نی نی ها بر آن شدند که هر آنچه در دسترسشان بود را به دهان گذاشته و ذره ذره اش را مزه کنند بلکه به طعم واقعی و حتی گاهی ماهیت آن پی ببرند.🤤😋

حتی گاهی هم مشاهده شده که یک نی نی، یک شیء را از جهات مختلف تست می کند تا مطمئنی شود چه مزه ای است و اگر خوب بود آن را به دوستان عزیز😇 و اگر بد بود به دشمنان خونین خود معرفی کند!😳

فکر میکنم حالا خودتان باید به این نتیجه رسیده باشید که چرا نی نی ها از اسباب بازی های پیشین خود خسته می شوند و هر لحظه در پی اکتشافات جدیدی هستند.😎

مثلاً طفل معصوم خانه ما، مدتی عاشق ساعت ورزشی من بود اما پس از مدتی دیگر دلش آن را نمی خواست و مثل یک توپ بیسبال به دور دست ترین نقطه پرتابش میکرد!!! ​​​​​​(بیچاره ساعت!) 

جدیداً هم عاشق پای پلاستیکی شده که برای جلوگیری از بسته شدن در اتاق از آن استفاده می کنیم! 🙂

برای همین وقتی نی نی این طرفا پیدایش می شود، پای پلاستیکی را در جایی که چشم نبیند به مرخصی اجباری می‌فرستیم!

خلاصه آنکه وقتی یک نی نی کوچولو در خانه دارید، همه چیز را رها نکنید، بلکه چیز میز هایتان را مخصوصا قطعات کوچک را جمع کنید چون که نی نی هر چه در سر راهش باشد را می چشد. 

حتی گزارش رسیده که بعضی نی نی های زرنگ، موهای کف فرش خانه شان را هم مثل یک جاروبرقی جمع می کنند! 🤐😯

که البته ایفای نقش جاروبرقی در خانه توسط نی نی های زحمت کش اصلاً به صلاح نیست! 

تا ماجرایی دیگر، برای شما و نی نی های دور و برتان، طلب سلامتی از خداوند متعال دارم :) 

ماجراهای من و نی نی! (#۴)

این داستان:

بالاخره عسل به نی نی بدیم یا نه؟! 

.....باش

شب باش : در پوشیدن خطای دیگران
زمین باش : در فروتنی
خورشیدباش : در مهر و دوستی
کوه باش : در هنگام خشم و غضب
رودباش : در سخاوت و یاری به دیگران
دریاباش : در کنار آمدن با دیگران
خودت باش : همانگونه که می نمایی..
ﻫﺮﮔﺰ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﺭﺍ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻧﮑﻨﯿﺪ:
ﺍﻭل ﺁﻧﭽﻪ ﻧﯿﺴﺘﯿﺪ…ﺩﻭﻡ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺁﻧﭽﻪ ﻫﺴﺘﯿﺪ…..

همیشه یادمان باشد که نگفته ها را میتوان گفت ولی گفته ها را نمیتوان پس گرفت!..
چه سنگ را به کوزه بزنی چه کوزه را به سنگ بزنی .همیشه شکست با کوزه است…..

چگونه کمی مردم آزاری کنیم

:ﻗﺴﻤﺖ ﺍﻭﻝ :
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺮﯼ ﺩﺳﺸﻮﯾﯽ ﺗﻮﯼ ﺩﻣﭙﺎﯾﯽ ﺁﺏ ﺑﺮﯾﺰﯾﺪ ﻭ
ﺩﻣﭙﺎﯾﯽ ﺭﻭ ﯾﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺍﺯ ﭘﺎﺕ ﺩﺭﺑﯿﺎﺭ ﮐﻪ ﺷﺨﺺ
ﺑﻌﺪﯼ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺑﭙﻮﺷﺘﺶ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪ
ﺧﯿﺴﻪ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺑﺸﻪ !...


:ﻗﺴﻤﺖ ﺩﻭﻡ:
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺧﻮﻧﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﺻﺪﺍﯼ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺭﻭ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ
ﺑﺒﺮﯾﻦ ﺑﺎﻻ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺧﺎﻣﻮﺷﺶ ﮐﻨﯿﺪ . ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮑﯽ
ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺭﻭ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﺮﺩ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻣﻨﺤﺪﻡ ﺷﻪ

:ﻗﺴﻤﺖ ﺳﻮﻡ:
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻮﻫﺎﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺣﻤﺎﻡ ﺳﺸﻮﺍﺭ
ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ،ﺳﺸﻮﺍﺭ ﺭﻭ ﺗﻮ ﺣﺎﻟﺖ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺯ ﺑﺮﻕ ﺑﮑﺸﯿﺪ ﺗﺎ
ﻧﻔﺮ ﺑﻌﺪﯼ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺰﻧﻪ ﺑﺮﻕ ﺳﮑﺘﻪ ﻧﺎﻗﺺ ﺑﺰﻧﻪ


:ﻗﺴﻤﺖ ﭼﻬﺎﺭﻡ :
ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﯿﺪ ﺍﺯ ﺣﻤﺎﻡ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﯿﺮ ﺍﺏ ﺭﻭ ﺗﻮ
ﺣﺎﻟﺖ ﺩﻭﺵ ﺑﺒﻨﺪﯾﻦ .. ﺗﺎ ﻧﻔﺮﺑﻌﺪﯼ ﻭﻗﺘﯽ ﺷﯿﺮ ﺭﻭ ﺑﺎﺯ
ﮐﻨﻪ ﺁﺏ ﺳﺮﺩ ﺑﺮﯾﺰﻭ ﺭﻭ ﺳﺮ ﻭ ﺷﻮﻧﺶ ﺗﺎﺣﺪﻭﺩﯼ
ﻣﻨﻬﺪﻡ ﻣﯿﺸﻪ

قسمت پنجم:
وقتی زنگ درب خونه رو زدی و درب رو باز کردن دوباره زنگ بزن و بگو ممنون
... درب باز شد

۱ ۲ ۳
اینجا میتونید نوشته های تلخک رو بخونید :)
امیدوارم از حضور در اینجا لذت ببرید :))
خوشحال میشم با نظراتتون من رو یاری کنیذد :)))

فقط همین ...
در پناه حق باشید ان شاءالله :)
Designed By Erfan Powered by Bayan