تلخک

تلخک کانال ایتایی

خفتم کردن

زنگ عربی بود معلم عربی مون اقای.....هر کاری داشت می گفت من انجام بدم بعدش هم هی تشویقم می کرد مثلا از روی درس می خوندم رسیدم به جایی که آیه ی عربی بود بعدش آیه رو که خیلی هم سخت نبود خوندم بعد که تموم شد معلممون گفت آفرین خیلی خوب خوندی بعدش یه کارت امتیاز بهم داد . وقتی تموم شد معلممون چنتا جمله ی عربی نوشت گفت معنی کنیم من معنیم رو تموم کرده بودم که معلممون گفت کی می خواد معنی رو بگه من دستمو گرفتم بالا به من اشاره کرد و گفت معنی کن منم آیه رو خوندم و معنی کردم بعد دوباره گفت آفرین و یه کارت امتیاز ددیگه بهم داد آخر زنگ بود،بعدش گفت می خوام دانش آموز نمونه ی کلاس رو معرفی کنم بعد بلند اسم منو خوند و یه کارت امتیاز دیگه بهم داد.

حالا لابد می گین کجا خفتم کردن الان می گم                                                                   زنگ تفریح که خورد چند نفر از هم کلاسی هام اومدن و یقه ی منو گرفتن گفتم چی شد 

یهو دیدم با چشمای پر خون نگام کرد و گفت اقای .....چرا همش به تو می گه افرین بعد اون وقت حتی اسم منو هم نمی دونه بعد چنتا چگ افسری حواله ام کرد 

هیچی دیگه آخرش هم هرچی کارت امتیاز گرفتم کوفتم شد

 

حسودا :(

 حسود رو رد گردن

😅😂😂😂😂

حسود بودن 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
اینجا میتونید نوشته های تلخک رو بخونید :)
امیدوارم از حضور در اینجا لذت ببرید :))
خوشحال میشم با نظراتتون من رو یاری کنیذد :)))

فقط همین ...
در پناه حق باشید ان شاءالله :)
Designed By Erfan Powered by Bayan