تلخک

تلخک کانال ایتایی

نشد که نشد

ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺭﻭﯼ ﻋﺮﺷﻪ ﮐﺸﺘﯽ ﺩﺭ ﺳﻮﺍﺣﻞ ﻣﮑﺰﯾﮏ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺍﻟﻤﺎﺳﺶ ﺳﺮﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺗﻮ ﺁﺏ ﻭ ﺯﻥ ﺑﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺳﻔﺮ ﺭﻭ ﺳﭙﺮﯼ ﮐﺮﺩ. ۱۵ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺷﻬﺮ ﺳﺎﺣﻠﯽ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ، ﺩﺭ ﯾﮏ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﮐﻨﺎﺭ ﺳﺎﺣﻞ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﻣﺎﻫﯽ ﺩﺍﺩ، ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺎﻫﯽ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﯾﻪ ﺟﺴﻢ ﺳﻔﺖ ﻭ ﺳﺨﺖ ﺯﯾﺮ ﺩﻧﺪﻭﻧﺶ ﺣﺲ ﮐﺮد ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﺵ ﺩﯾﺪ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻣﺎﻫﯿﻪ !
ﻣﻨﻢ ﺍﻭﻟﺶ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮﺵ ﭘﯿﺪﺍ ﺷﺪﻩ ﻭﻟﯽ ﭘﻴﺪﺍ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﻧﺸﺪ!
ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﻭﻗﺘﺘﻮﻧﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺣﻼﻝ کنید…

شعر سعدی نوین

بنی ادم اعضای یک پیکرند
که مثل توله سگ به هم میپرند
چو عضوی به درد اورد روزگار
توسری خور دگر عضوها شود
تو کز محنت دیگران بی غمی
ای خاک بر سرت، الاغی یا ادمی؟
.
.
.
مدیونی اگه بگی دوروغه

دوررغ گو

ﺗﺴﺖ ﻫﻮﺵ
ﺳﻪ ﺗﺎ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻫﻢ ﺭﺍﻩ ﻣﻴﺮﻓﺘﻨﺪ
ﺍﺯ ﺍﻭﻟﻲ ﻣﻴﭙﺮﺳﻨﺪ : ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺗﻨﺪ؟ ﻣﻴﮕﻪ ﺩﻭﺗﺎ
ﺍﺯ ﺩﻭﻣﻲ ﻣﻴﭙﺮﺳﻨﺪ : ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺗﻨﺪ؟ ﻣﻴﮕﻪ ﻳﮑﻲ
ﺍﺯ ﺳﻮﻣﻲ ﻣﻴﭙﺮﺳﻨﺪ : ﭼﻨﺪﺗﺎ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺗﻨﺪ؟ﻣﻴﮕﻪ ﺩﻭﺗﺎ
ﺣﺎﻻ ﺑﮕﻮ ﺑﺒﻴﻨﻢ ﭼﻄﻮﺭﻱ ﺍﻳﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ؟
ﻧﺮﻭ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺍﻭﻝ ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﺑﺒﻴﻦ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﭘﻴﺪﺍ ﻣﻲ ﮐﻨﻲ؟
ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺳﻮﻣﻲ ﺩﺭﻭﻍ ﮔﻔﺘﻪ ﮐﺼﺼﺼﺼﺼﺼﺎﻓﻂ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮﯼ ﮐﺜﯿﻒ . ﺍﯾﻨﻘﺪ ﺑﺪﻡ ﺍﻭﻣﺪ ﺍﺯﺵ

وب جدیدم

این ادرس وبلاگ جدیدی هست که روش کار می کنم 

mehvar.blog.ir 

راستی این وبلاگ هم نویسنده می پذیرد 

شهادتت مبارک ای سردار دل ها!

 

آنها در دل سیاهی شب چه بسیار ناجوانمردانه تو را پر پر کردند ... چه بسا ناجوانمردی راه و رسم شیطان بزرگ است! 

آنان فکر می کنند با شهید کردنت، تو را از میان ما برده اند ... نمی دانند که یاد تو در دل ما همیشه زنده است و از این خاک چه بسیار قاسم سلیمانی ها که بر نمی خیزد!

 

شهادت سردار بزرگ شهید حاج قاسم سلیمانی را به شما تسلیت می گویم 🙁

مپندار این شعله افسرده گردد ... که بعد از من افروزد از مدفن من 

نه تسلیم و سازش، نه تکریم و خواهش ... بتازد به نیرنگ تو توسن من 

 

از زندگی تون چی میخواین؟؟

 شازده 🤴 کوچولو به یک دو راهی میرسه و از 🦊 میپرسه که از کدوم طرف برم؟
🦊 میگه کجا میخوای بری؟
شازده 🤴 کوچولو میگه نمیدونم.
و 🦊 میگه وقتی نمیدونی کجا میخوای بری چه فرقی داره که از کدوم راه بری! 

surprise

هدف زندگی

و این حقیقت زندگی بسیاری از افرادیست که درست در همین لحظه یک نفس بر تعداد نفس های زندگیشان افزوده شد!

اگر نظر من را بخواهید، زندگی سراسر انتخاب هدف های کوچک و بزرگ و تلاش برای رسیدن به آنهاست 🏃🏃

وقتی که هدفی برای خودتون نداشته باشید، تلاشی هم نمی کنید ... پس فرقی با مرده نخواهید داشت :/ 

اگر داشتن هدف آنقدر مهم نبود، من اینجا چنین پستی منتشر نمیکردم و سمینارهای مرتبط با هدف گذاری برگزار نمیشد ... بلکه من پستی با موضوع چگونه بدون هدف زندگی کنیم منتشر میکردم 🤥🤥devil

در هر حال لطفاً چند لحظه با خود بیندیشید که از زندگی تون چی میخواین؟! میخواین چطور آدمی باشین؟! 

.

.

.

همه اینا رو با خط خوش خودتون . تاکید میکنم دستخط خودتون. روی کاغذ بنویسید و هر روز صبح قبل از اینکه شروع به کار و فعالیت کنید، دقایقی اون لیست رو بخونید و به خودتون انگیزه بدین 😍😊

بیشتر از این متن رو طولانی نمیکنم :) 

اگه خواستین اطلاعات بیشتری کسب کنید، میتونید به سایت بیشتر از یک نفر یا سایت های دیگه که در این زمینه فعالیت دارند، مراجعه کنید ⁦^_^⁩🙏

 

++حالا که داریم به دوران نه چندان دوست داشتنی امتحانات نزدیک می شویم، بهتر است یکی از اهدافتان کسب نتیجه خوب و مطلوب در امتحانات باشد :))))

با آرزویی موفقیت برای همه کسانی که امتحان دارند و البته کسانی که امتحان ندارند اما کنکور دارند :))

ماجراهای من و نی نی! (#۲)

امروز هم برایتان از نی نی میگویم :) شیرین ترین بحث در خانه ما همین کوچولوی خوشگل دوست داشتنی است :)) 

این داستان : 

پیش بینی آینده نوزاد معصوم از دوران طفولیت!!

نی نی ۲

😎😎😎

بزرگی می گفت: می شود برخی رویداد های  آینده را از وقایعی که هم اکنون برایت رخ می دهد، پیش بینی کنی ...

با شنیدن این سخن آن بزرگوار ذهنم شروع به فعالیت کرد و گفت: احتمالاً بتوانیم آینده بچه ها را از روی علایق دوران طفولیت تشخیص بدهیم!!

*نکته: اگه زیادی بیکار بشینید از این فکرا به ذهنتون خطور می‌کنه :/ پس لطفاً برین دنبال کار و زندگیتون و الکی فکر نکنید!!!

از آن به بعد بیشتر به رفتار کودک معصوم خانه دقت کردم تا علایقش را کشف کنم ... 

در پنج ماهگی ؛ 

پا + دمپایی + جوراب 😶😅

وی جوری به پاهایمان نگاه می کرد و می خندید و دلش می خواست دمپایی و جوراب ها را به اختیار در بیاورد که انگار کل جهان را با خوشی های اضافی، منهای بدی ها به او داده باشی!! 

طوری که میشد او را ساعت ها با تکان دادن پا سرگرم کنی! به همین راحتی :)))😁

هر چند که سرگرم کردن چنین طفلی بسی راحت است اما پیش بینی آینده اش حتی از معادلات پیچیده ریاضی شاید سخت تر باشد :/ خلاصه بعد از چند اخطار ذهنی و راه اندازی دوباره (restart) مغز خود بالاخره تحلیل هایی انجام دادم؛ 

تحلیل اولیه ؛ کفاش یا کفش فروش، جوراب فروش یا جوراب دوز و بهترین گزینه متخصص ارتوپد (پزشکی که متخصص استخوان و مفاصل است)

تحلیل نهایی؛ دو گزینه اول رد میشه! چون الان دیگه همه چی صنعتی شده! پس گزینه آخر متخصص ارتوپد شغل آینده این طفل عزیز است!! 

اما قضیه به اینجا ختم نشد و حدود دو ماه بعد علایق وی مثل جهان که همواره در حال تغییر است، عوض شد!

⁦^_^⁩⁦^_^⁩

در شش ماهگی؛ 

انواع سیم (شارژ، هندزفری، سیم اتو) + خود اتو + کنترل تلویزیون + خود  تلویزیون وقتی تبلیغات تن ماهی پخش می‌کنه 🙄 + انواع گوشی موبایل + فیلم خنده خودش (هر وقت میبینن ساکت میشه و لبخند میزنه ... هیچ وقت هم براش براش تکرای نمیشه!) + انواع کتاب به خصوص کتاب کنکور 🤐 + ماژیک فسفری زرد + کیبرد مشکی کامپیوتر و لب تاپ!!!

و عجیب تر از تمام این ها اینکه اصلا دیگر به پاها توجهی نمیکنه! انگار نه انگار یه روزی فقط با دیدن یه پا کلی سرگرم بود 😏😌

شما خوانندگان عزیز رو نمی‌دونم اما مغز بنده به دلیل اخطار های مکرر فعلا متوقف شده و فعالیت نمی کنند!! حتی راه اندازی دوباره هم چاره ساز نیست ...

بگذارید بچه های عزیز و معصوم زندگیشان را بکنند البته تا می توانید بهشان کمک کنید تا زودتر راهشان را پیدا کنند ... که این به معنی تحمیل تصمیمات خود بر آنها یا محروم کردن از شادی دوران کودکی نیست :)) 

واقعا پیش بینی آینده سخته ... پس بهتره به جای این کارا بشینیم از زمان حال لذت ببریم که زمان مثل یک جت میگذره و می‌ره 🙃🙃🙃

تنها کاری که می تونید برای آینده بکنید برنامه ریزی و تلاش در زمان حال هست :)) می بینید! همه چیز به زمان حال بستگی داره ... 

وقتی رفتین جلو دیگه نمی تونید برگردین عقب :) 

پس به جای الکی حرص آینده رو خوردن به حال خود بپردازید ...! 😇

از بحث نی نی دور نشیم 😎 

طبق آخرین گزارشات نی نی هر لحظه چیز جدیدی کشف می کند و خود را یک کاشف بزرگ افسانه ای می پندارد ... بعضی وقتا فکر میکنم که نی نی در دنیای دیگری زندگی میکند که پر از چیزهای کشف نشده است! نی نی از زمان حال لذت می برد و خیلی نگران آینده نیست :) نی نی بدون دغدغه، تلاش می کند و خیلی زود پیشرفت می کند ... به همین سادگی :)

 

در واقع این برای همه انسان ها صادق است. ما همه در این دنیا، دنیای خودمان را داریم و با آن دل خوش یا هر حال دیگری هستیم :)

امیدوارم همه انسانهای دنیا، در هر دنیایی که زندگی میکنند، از آن لذت ببرند و خدا را شاکر باشند :)

++ خلاصه اینکه در لحظه زندگی کنید و اینقدر نگران آینده نباشید :) ولی دیگه از عیش و نوش زیادی هم بپرهیزید ...

تا حالا شده فکر کنید نی نی کوچولو های دور و برتون در آینده چی واسشون پیش میاد؟! 😍

تا حالا شده آنقدر نگران آینده باشین که حتی شب خوابتون نبره؟! 🙄

 

*_* سعی کردم این قسمت کوتاه باشه :) 

ماجراهای من و نی نی! (#۱)

امروز میخواهم اندکی با بیان خاطراتی شیرین از عضو جدید خانواده مان کمی لبخند را مهمان خانه های شما کنم :))) 

لطفاً همین حالا لبخند بزنید ... حداقل اگر خاطرات مرا خواندید و لبخندی بر لبان نیامد و دلتان هم شاد نگشت، حداقل لبخندی زد باشید :)

 

این داستان:

laughکودک نو رسیده و عکس های که چندین سال بعد خواهد دید!!!wink

 

ماجراهای من و نی نی

 

راستش را بخواهید اول که بچه ها به دنیا می آیند، قیافه بسی عجیب و غریب دارند انگار که از سیاره دیگری آمده باشند!!! از رو آنان را بچه مریخی هم می نامند!!! 

البته اگر یک درصد بچه ها را فاکتور بگیرین، اون ۹۹ درصد مریخی هستند!! laugh

خب کمی هم اغراق، چاشنی متن کردمcheeky 

این بچه های مریخی کم کم و با گذر زمان تبدیل به فرشته های کوچولوی خوشگل خونه هامون میشن ... یه جوری که دیگه حتی یک لحظه دل کندن ازشون خیلی سخت میشه!! 

در خانه ما هجده سال قبل اولین بچه به دنیا آمد :) یک دختر که به علت کمبود امکانات عکسی از نوزادی وی در دسترس نیست! به همین علت گاهی وقت ها چاخان میکنیم که او از آن دسته بچه هایی است که فرشته زاده شده و اصلا شکل مریخی ها نبوده است 😂😂 از کجا که حقیقت نباشد!! روایت ها هست که دختر خانواده در دوران نوزادی نیز فرشته بوده است :)))

یک درصدی!!!cheeky

(از مزیت های نبود امکانات!!!)

القصه پنج سالی گذشت و پسرکی خوشگل (حالا نسبتا خوشگل😂)  بنام محمد رضا به جمع خانواده پیوست و دخترک را از تنهایی در آورد 😊 

​​​​​​وقتی که او به دنیا آمد، گوشی های موبایل دکمه ای (لپ لپی!) که دوربین عکاسی هم داشتند، در دسترس همگان بود و عکس نسبتا بی کیفیتی از موجودی غیر قابل وصف، به این طرف و آن طرف بلوتوث میشد! 😂

 

اما چند روز گذشت و آن طفل معصوم تبدیل به فرشته ای سفید با چشمانی درشت و نگاهی زلال شد که تمام این ها در آلبوم خانواده به روایت تصویر بیان می شوند 😃

خب خب برویم سراغ فرزند ته تقاری خانواده :) 

که ۱۳ سال بعد از محمد رضا جان به دنیا آمد :)

(اگه گفتین با بچه اول چقدر تفاوت سنی دارن؟)

او کسی نیست بجز نی نی خودمون! 😁

وی از ده دقیقه پس از بدو تولدش عکس دارد! (فک کنین چه عکسیه!😁😂)

تا همین چند لحظه پیش که دارم درباره اش برایتان مینویسم!

عصر، عصر جدید و است و عصر گوشی های هوشمند 😅

حالا دیگر حتی  خواهر و برادر این طفل هم به این رایانه های مالشی رنگارنگ مجهز هستند :))

فرزند آخر خانواده توانست به کمک خواهر و برادر بزرگ‌ترش رکورد بشکنند و آنقدر عکس و فیلم بگیرند که گوشی خواهر آنقدر پر بشود که از اول تابستان تا اول آخرین ماه پاییز، ۴ بار بر سر خود بکوبد و بگوید: دیگه جا ندارم! تو رو خدا عکس نگیرین! منم یه ظرفیتی دارم والا! :/ 

یه عکس با پرده اتاقم!

یه عکس با فرش!!

یه عکس با ستون وسط خونه!!!

یه عکس با علیرضاو پتوش!!

​​​​​یه عکس با لیوانا!

یه عکس با در خونمون 😂!

و چیزی که بچه ها در ذهن خود می پرورانند این است: اشکال نداره! خاطره میشه 🤣

خلاصه از این هم یکی از مزیت های گوشی هوشمند است! 

 

ما معمولا سعی می کنیم عکس هایی که خوشگل هستند را نگه داریم و تا حد توان آنها را به اشتراک می گذاریم و عکس های خوشگل را با لمس یک آیکون (فارسی را پاس بداریم!!!) نه ببخشید! نماد ... بله با لمس یک نماد آنها در قعر زباله دانی ها مخفی کنیم :)

اما قدیم که اینگونه نبود و مردم مجبور بودند هر عکسی، چه زشت و چه زیبا را به عنوان یادگاری نگه دارند!!

حالا تمام اینها به کنار!!! اصلا می دانید که عکس برداری از نی نی کوچولوها چقدر سخت است؟!!!!

باید خودت را بکشی را تا نگاهش را به دوربین بسپارد یا اینکه چند ثانیه بی حرکت بماند تا بلکه عکسش خوب در بیاید!

در ضمن نی نی ها هیچ وقت نمی گویند: سیب!!!! یا پنیر!!! یا همون چیززززززز!!!!

اگر زیادی سر به سرشان بگذاری و سعی در نشاندن لبخند بر چهره آن طفلکان معصوم کنید، نتیجه عکس می دهد و چنان اعصابشان را آشفته خواهید کرد که تا چندین روز دیگر طوری با شما رفتار می کنند که انگار هیولای چهار چشمِ چهار دمِ ده سر هستید! والا!!!

 

خواهر نی نی معروف که خدمتتان عرض کردم راهکاری برای حل این مسئله پیدا کرد است!laugh وی از قابلیت خویش انداز تلفن همراه blush(همون سلفی خودمون دوستان :)) خود استفاده می کند! 

بدین صورت که؛angel

1-دوربین را جلوی صورت نی نی می گیریم،

2- نی نی خودش را می بیند و می خندد یا حداقل توجهش جلب می شود!

3و در این لحظه خواهر نی نی شروع می کند به فشردن دکمه کم کردن صدا و پشت سر هم چندین عکس می گیرد!! 

(از امکانات گوشی های نسل نو!)

 

گزارشات حاکی از آن است که حداقل 50 عدد عکس در 3 دقیقه از نی نی گرفته می شود تا بتوان سه عکس درست حسابی از آن استخراج کرد! 

 

این آمار تا حدودی من رو یاد آمار استخراج طلا می اندازه! angry ولی یه نی نی هر چقدر هم که شیطون بلاdevil  باشه،‌ نمیتونه خودشو به آمار استخراج طلا برسونه!laugh

آمار استخراج طلا نیم میلی گرم در هر کیلوگرم از خاکه!!!

یه چیزی حدود یک عکس در هر دو میلیون تا!! 

گوشی شما میتونه دو میلیون تا عکس توی یه روز بگیره؟! :)

blushsurprise

خلاصه اینکه نی نی های این دوره زمونه، عکس های زیادی دارند:) این موضوع خیلی خوبه! چرا؟ 

در آینده هر وقت که نی نی (که اون موقع دیگه نمیشه بهش گفت نی نی!) حوصله اش سر رفت و نمی دونست چیکار کنه، می تونه یه عالمه عکس از دوران طفولیت خودش نگاه کنه!

(چندتا آدم توی دنیا، درست در همین لحظه وجود دارند که نمیدونن باید چیکار کنند؟؟!)no

به جای فیلمای چرت و جستجوی الکی توی اینترنت!angrycoollaugh

کلی هم خاطراتش تازه میشه winkو با خودش می خندهcheeky و گاهی قوربون صدقه خودش میره angel:)

کلی هم میتونه درباره نسل قبل و بعد و بعدی ها اظهار نظر کنه!!

گاهی هم قوم و خویش و آشناهایی که چند وقته ازشون بی خبره رو میبینه و دلش براشون تنگ میشه! بعد بلند میشه و یه تماس باهاشون می گیره یا میره سراغوشون :)

یه صله رحم و کلی ثواب!!!!

همه اینا به لطف عکس هاست :)enlightened

خلاصه همه اینا از اون عکس های دوران طفولیت نشأت میگیرن و ...

heartwinkyesyes

laughlaughlaughlaugh

winkwinkwinkwink

ببخشید که طولانی شد :) لطفا به سوالام جواب بدین :

 

نظر شما راجع به عکسای دوران بچگیتون چیه؟!

اگه نی نی قصه ما بعدها اولین عکس زندگیش رو ببینه، چه حسی بهش دست میده و چی میگه؟!

 

نویسنده نه چندان فعال وب :) سین حا :))

+ با تشکر از سایت نی نی مارک بخاطر عکس خوشگلی که توی سایتشون بود :) ما هم روش کار کردیم :)

 

 

می خواد بازی کنه

این ۶ روز که نت نبود
برای با خبر شدن از اوضاع اخبار سایت های ایرانی مثل ایستا رو می خوندم . اخر اخبار جا برای ارسال نظر داشت .
احمقانه ترین چیز می دونید چی بود؟
همه درخواست وصل شدن اینترنت رو داشتن . یکی برای پایان نامش ، یکی برای کسب و کارش ، یکی برای خبر گرفتن از عزیزش...
و این وسط ، یکی می گفت که من که اعتراضی ندارم !!! کاری هم با بنزین ندارم ! تورو خدا نت رو وصل کنید من می خوام ادامه بازیم رو انجام بدم ||||::::

باذغال بنویس

چهارم ابتدایی بودیم، معلم می گفت بنویسید اینو
ما می گفتیم با خودکار بنویسیم؟(تازه از مداد گرفته بودنمون)
اونم می گفت نه با ذغال بنویسید :/
یه روز ذغال بردم مدرسه که با اون بنویسم نمدونم چرا ناراحت شد :)

۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ . . . ۸ ۹ ۱۰
اینجا میتونید نوشته های تلخک رو بخونید :)
امیدوارم از حضور در اینجا لذت ببرید :))
خوشحال میشم با نظراتتون من رو یاری کنیذد :)))

فقط همین ...
در پناه حق باشید ان شاءالله :)
Designed By Erfan Powered by Bayan